کی به کیه...

به اندازه همون قدی که ازش خوشم میومد

الان از خودم خوشم نمیاد..

چیه...اونجوری هم نگاه نکن...

زیادی هم حرف بزنی دیگه قاطی میکنم حا لمم از خودم بهم میخورها...

بی فکر ...

با چشم های خمار آلوده و یال کوپال دو کم فرسوده اومدی

انفجار فریادت در لابه لای بغض شکستت در ذهنم  نهیب میزد

بی فکری تو من رو به اینجا رسوند.....بی فکری تو

و تو چه ساده نفهمیدی که این من آلوده ی خیالت

 مملو از فکرت بودم...نه یک بی فکر....چه ساده...

بسوده ترین همبازی ...

یه روز ...یه جا...یه بازی

یه کس ..یه عشق...یه هم بازی

یه بازی با یه هم بازی که نفهمیدم از انسجام کدوم معنی تو ذهن منو تو شکل گرفت

یه نرم خند دوستانه بر هزار نقص و عیب

یا یه بغض طلب کارانه زیر هزار ریش خند منفعت طلبانه به هم بازیت...

باشه آقا تو بردی...اصلا من موچم...همیشه موچم

موچ تک لحظه های نبودنت...موچ هراس شیرین دوباره دیدنت

ولی فقط امکان شاید برگشتنی رو باقی بذار

این یکی رو دیگه با خودت  نبرکه شاید یه روز تو برگردی

که شاید  بغض آخرین سک سک نکرده  فراموش بشه

تا شاید اون وقت یادم بیاد بسوده ترین همبازیم رو کجا  وکی گم کردم .....