بسوده ترین همبازی ...

یه روز ...یه جا...یه بازی

یه کس ..یه عشق...یه هم بازی

یه بازی با یه هم بازی که نفهمیدم از انسجام کدوم معنی تو ذهن منو تو شکل گرفت

یه نرم خند دوستانه بر هزار نقص و عیب

یا یه بغض طلب کارانه زیر هزار ریش خند منفعت طلبانه به هم بازیت...

باشه آقا تو بردی...اصلا من موچم...همیشه موچم

موچ تک لحظه های نبودنت...موچ هراس شیرین دوباره دیدنت

ولی فقط امکان شاید برگشتنی رو باقی بذار

این یکی رو دیگه با خودت  نبرکه شاید یه روز تو برگردی

که شاید  بغض آخرین سک سک نکرده  فراموش بشه

تا شاید اون وقت یادم بیاد بسوده ترین همبازیم رو کجا  وکی گم کردم .....

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نرگس جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:42 ق.ظ

آخی...گمش کردی...

حامد جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:48 ب.ظ http://baragh.blogsky.com

برات دعا می کنم یادت بیاد
ممنون از این که به وبلاگ من نظر دادی

نارنج جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ب.ظ http://naranj.blogsky.com

نوشته عاشقانه ای بود...
اخه میدونید چیه؟این روز ها عاشقانه ها عاشقانه نیستند...
نمیدونم چین ولی عاشقانه نیستن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد